ابوالفضل علمدار
به وبلاگ من خوش اومدید.





اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



کاربران آنلاین


خبرنامه



رتبه


    آمار

    • امروز: 3
    • دیروز: 16
    • 7 روز قبل: 281
    • 1 ماه قبل: 422
    • کل بازدیدها: 46804

    تسلیم قضای الهی ...

    قتيبه أعشي گويد: روزي يكي از كودكان امام صادق مريض شده بود، و من به قصد عيادتش حركت كردم، حضرت را جلوي منزلش اندوهگين و غمناك ديدم، عرضه داشتم: يابن رسول اللّه ! فدايت شوم، حال فرزندت چگونه است ؟
    حضرت فرمود: با همان حالتي كه بوده است، هنوز مريضي و ناراحتي او بر همان حالت ادامه دارد. بعد از آن، حضرت سريع به داخل منزل خود رفت ؛ و چون ساعتي گذشت از منزل بيرون آمد در حالتي كه چهره اش باز و غم و اندوه در آن حضرت احساس نمي شد.
    فكر كردم كه بحمداللّه حال كودك بهبود يافته است، لذا سؤ ال كردم: اي مولايم! بفرمائيد حال كودك چگونه است؟
    فرمود: راهي را كه مي بايست برود، رفت.
    عرض كردم: قربانت گردم، در آن هنگامي كه كودك زنده و مريض حال بود، شما را غمگين و محزون مشاهده كردم؛ ولي اكنون كه او وفات يافت، شما را در حالتي ديگر مشاهده مي كنم؟
    حضرت فرمود: اي قتيبه! ما خانواده اي هستيم كه قبل از ورود بلا و مصيبت چاره انديشي مي نمائيم؛ ولي زماني كه مصيبت اتفاق افتاد و واقع گرديد تسليم قضا و قدر الهي مي باشيم و راضي به رضاي او هستيم ، بنابر اين ديگر ناراحتي و اندوه معنائي ندارد.

    اعيان الشّيعة،ج 1، ص 664، بحار الانوارالا نوار ج 47، ص 268، ح 39، و ص 18، ح 7 با مختصر تفاوت

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
    [یکشنبه 1396-11-29] [ 10:25:00 ب.ظ ]

    جوانمردی ...

    دخترمون نه روزش بود كه علي از منطقه اومد. براي عقيقه ، گوسفند خريدو شروع كرديم به تداركات مقدمات مهموني.برنامه ريزيها شد ، مهمونها هم دعوت شدند. يه مرتبه زنگ زدن گفتند: ماموريتي پيش اومده و بايد بياي اهواز. وقتي به من گفت خيلي ناراحت شدمو كلي گريه كردم. بهش گفتم: ما فردا مهمون داريم ، برنامه ريزي كرديم. وقتي حال من رو اينطور ديد به دوستاش زنگ زد و رفتنشو كنسل كرد. گفته بود:بي انصافيه اگه همسرمو تنها بزارم ، اين همه سختي رو تحمل كرده حالا يه بار از من خواسته بمونم. اگه بيام اهواز با روح جوانمردي سازگار نيست. شهيد سيد علي حسيني

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 10:23:00 ب.ظ ]

    نصیحت پدر ...

    خاطره ای از استاد قرائتی :

    چهارده ساله بودم كه طلبه شده و عازم شدم . پدرم آمد پاى ماشين و به من گفت : محسن ((اُستُر ذَهبَك و ذِهابك و مَذهبك )) يعنى پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار. گفتم : مذهب را براى چه ؟ امروز كه زمان تقيّه نيست ! گفت : منظورم اين است كه هيچ وقت براى نماز مقيّد به يك مسجد نشو، چون كه اگر روزگارى به دليلى خواستى آن مسجد را ترك كنى مى گويند: خط ها دوتا شده ، يا آقا مسئله اى پيدا كرده و يا اين طلبه … و اگر وارد مسجد ديگرى شوى مى گويند: جاسوس است .
    فرزندم ! مثل امّت باش و به همه مساجد برو و مقيّد به جا و مكان و لباس و شخص خاصّى مباش .

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 10:22:00 ب.ظ ]

    اخطارهای رهبری ...

    باید خطر را به مردم عزیز بگویم

    اشرافی‌گری، اعتماد به بیگانه و بی‌توجهی به طبقات ضعیف، آفت انقلاب است
    رهبر انقلاب: یکی از مهم‌ترین آفت‌های همه‌ی انقلاب‌ها «ارتجاع» است. ارتجاع یعنی این حرکتی که انقلاب شروع کرده و ملت با سرعت داشتند در این مسیر حرکت می‌کردند، در یک جاهایی سست شود، بعد متوقف شود و بعد برگردد.
    همه‌ی انقلاب‌های بزرگ تاریخ مثل انقلاب‌های فرانسه، روسیه، آمریکای لاتین و آفریقا در سال‌های اول عمر خودشان به این بلیه دچار شدند. اینکه 40سال بگذرد و شعارهای انقلاب دست نخورد، در هیچ‌کدام از این انقلاب‌ها وجود نداشته. ما توانستیم این شعارها را حفظ کنیم، اما من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم.
    ما اگر به سمت اشرافیگری رفتیم، این ارتجاع است.

    اگر به جای توجه به طبقه‌ی ضعیف، دل‌سپرده‌ی طبقات مرفه و زیاده‌خواه شدیم، این ارتجاع است.

    اگر به جای تکیه به مردم، به خارجی‌ها تکیه کردیم و امیدمان به بیگانه شد، این حرکت به سمت ارتجاع است.
    نخبگان و مدیران باید حواسشان باشد. مردم هم نگاه کنند و با حساسیت، رفتار ماها و مدیران را دنبال کنند.

    وقتی ارتجاع اتفاق می‌افتد، همان آدم‌های انقلابی سابق سر کارند اما خط و راه عوض شده. کأنه انقلاب شده بود برای اینکه آن قبلی‌ها بروند و ما بیاییم سر کار.
    بعضی خیال می‌کنند انقلاب فقط در سال 57 بود و تمام شد؛ این خطاست. انقلاب در سال 57 شروع شد. آغاز تغییر و آغاز حرکت اصلاحی در جامعه در سال 57 اتفاق افتاد. این حرکت باید عمیق‌تر، وسیع‌تر و خردمندانه‌تر ادامه پیدا کند نه اینکه متوقف شود.
    این‌جور نباشد که اگر گفتیم فلانی انقلابی است، برداشت منفی شود که فلانی آدم غیرمتفکر و سربه‌هوایی است؛ نخیر، این‌جوری نیست.

    نظام اداره‌ی کشور محترم است و باید قانون اساسی رعایت شود. انقلاب در این قالب ریخته شده است.

    اینکه ما خیال کنیم انقلاب بدون نظام معنی می‌دهد، خطای دیگری است. ازآن‌طرف برخی تصور می‌کنند باید به اسم انقلاب، به همه‌چیز و به همه‌ی بخش‌های نظام اسلامی، اعتراض و انتقاد کنند؛ نه، این نیست. 96/11/29

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 10:21:00 ب.ظ ]

    وظیفه ما در برابر دشمنان  ...

    سوال و جوابهابی از استاد #قرائتی :
    وظیفه ما در برابر دشمنان چیست؟

    پاسخ : قرآن، هم مسلمانان به وحدت دعوت کرده: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ( سوره آل عمران، آیه 103. ) و هم از تفرقه نهی فرموده است: و لا تناز عوا فتفشلوا ( سوره انفال، آیه 46.) با یکدیگر نزاع نکنید که سست و ناتوان می‏شوید.
    به دو مثال توجه کنید:
    قطرات باران تا وقتی از هم جدا هستند، قدرتی ندارند، اما وقتی در کنار هم قرار می‏گیرند و به شکل جوی و سپس رودخانه جاری می‏شوند، چنان قدرتی می‏یابند که اگر مهار نشود، سیل بنیان کن می‏شوند و اگر در پشت سد مهار شوند، توربین‏های عظیمی را به حرکت در می‏آورند که دهها مگاوات برق تولید کرده و چرخ تولید را به حرکت در می‏آورند.
    هر دست ما پنج انگشت دارد، اما در برابر دشمن مشترک، همه انگشتان با هم جمع شده و به شکل مشت بر سینه دشمن کوبیده می‏شود.
    با آنکه هر انگشت از انگشت دیگر متفاوت و متمایز است، یکی بلندی است و یکی کوتاهی، یکی نازک است و یکی کلفت و هر کدام نباشند، بخشی از کارهای روزمره انسان زمین می‏ماند. مثلا بدون انگشت شصت، نمی‏توان دگمه را بست و یا قلم را به دست گرفت و چیزی نوشت.
    و الحمدلله رب العالمین‏

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
    [چهارشنبه 1396-11-25] [ 11:50:00 ب.ظ ]

    چرخ گوشت انسانها ...

    حضرت آیت الله ضیاء آبادی حفظه الله می فرمایند:
    یکی از آقایان علما در کتابش از یک فرد موثقی نقل می کند که گفته است:
    من دوستی داشتم که پس از مرگش، در عالم خواب، او را دیدم که چرخی مثل چرخ گوشت در اختیارش گذاشته اند. افرادی را داخلش می ریزند و او چرخ می کند و گوشت ها و استنخوان ها را از هم جدا می کند! من از این کار او وحشت و نفرت پیدا کردم و گفتم: این چه کاریست که می کنی؟!
    گفت : به میل خودم نیست! از این کار نفرت دارم؛ مامورم کرده اند. این ها گناه کار هستند که در این چرخ می ریزند و من چرخشان می کنم و از این کار، عذاب می کشم و این عذاب به خاطر یک جسارت و بی ادبی بود که به یکی از علمای دینی کردم( اسم آن عالم هم برد) بعد گفت: از شما تقاضا می کنم پیش آن آقا برو و بگو حلالم کند تا از این کیفر راحت شوم و به او بگو: شاهد صدق این خواب این است که سه شب پیش در نماز شب، برای استغفار می کردی، اسم من به خاطرت آمد ولی برای من استغفار نکردی! به خاطر آن رنجیدگی که از من داشتی!
    فردا نزد آن عالم رفتم و جریان را گفتم؛ او گفت: بله؛ همین طور است. من سه شب پیش که در نماز” وتر” برای اهل ایمان استغفار می کردم، اسم این آدم به خاطرم آمد ولی برای او استغفار نکردم و علت رنجیدگی من از او این بود که او در زمان حیات خویش، ساختمانی بنا می کرد. ناودان خانه اش را به سمتی گذاشته بود که من راضی نبودم. گفت: شما این ناودان را از آن طرف ساختمان بگذارید.بدش آمد و گفت: مگر تو مهندس و معماری؟ تو مدرس و واعظ هستی؛ برو دنبال کار خودت، به کار من کار نداشته باش. چون پیش مردم این حرف را زد، من ناراحت شدم. حالا از او راضی شدم، خدا هم از او راضی باشد.

    صفیر هدایت 27

    #قرار_دلها

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 11:16:00 ب.ظ ]