ابوالفضل علمدار
به وبلاگ من خوش اومدید.





بهمن 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        



کاربران آنلاین

  • زینت
  • منتظر ظهور

خبرنامه



رتبه


    آمار

    • امروز: 15
    • دیروز: 26
    • 7 روز قبل: 254
    • 1 ماه قبل: 397
    • کل بازدیدها: 46746

    آرامش امام حتی...  ...

    آرامش یعنی این:
    در اوایل خرداد ماه 64 که مصادف با ماه مبارک رمضان بود، هواپیماهای عراقی در طول شبانه روز وقت و بیوقت، تهران را بمباران می کردند. همراه آن، توپهای ضدهوایی با صداهای مهیب و گوشخراش به ویژه در منطقه دامنه کوههای شمال تهران به صدا مپیچید، خواب و استراحت را در همه گرفته بودند. صبح که می شد، همه در اثر بی خوابی شبانه، خواب آلوده و کسل بودند و نظم و نسق کارها را به هم ریخته بود. گرچه ما مجبور بودیم کارمان را منطبق با برنامه امام تنظیم کنیم، ولی امام ملزم به تبعیت از کسی نبودند و اختیار داشتند. برنامه کارشان را به طور دلخواه و مناسب حالشان تنظیم کنند. با این حال، در شرایطی که همه گرفتار بی خوابی و کسالت بودند و مایل بودند که ساعتهای اول روز را که بیشتر آرام بود، بخوابند، حضرت امام، طبق روال همیشگی، هر روز رأس ساعت هشت صبح، سر حال در اتاق کار و ملاقاتشان حاضر می شدند.
    یک روز آقای دکتر عارفی که همواره مراقب وضع و سلامتی امام بود، بعد از معاینه سؤال کرد:
    در ماه رمضان، این روزها وضع خواب و استراحتتان فرقی نکرده؟ کم نشده؟
    فرمودند: “نه".
    مجدداً سؤال کرد هیچ فرقی نکرده است؟
    باز هم تأکید کردند: “نه".
    در اواخر جنگ نیز که برای مدتی، تهران مورد تهاجم موشکی دشمن قرار داشت، روزانه گاهی بیش از ده موشک به تهران اصابت می کرد و تعداد زیادی از آنها یک خط منحنی را در شعاعی نزدیک به جماران تشکیل می دادند. اکثر ساکنان تهران و شمیران به شهرهای امن پناه برده بودند، ولی حضرت امام علی رغم اصرار فراوان برای جابجایی و حداقل استفاده از پناهگاه، به هیچ وجه در محل اقامت و در انجام کارها و برنامه های روزانه شان کمترین تغییری ندادند. حتی محل نشستنشان در اتاق که تقریباً پشت شیشه بود، عوض نشد. تنها کاری که در محل اقامت حضرتشان انجام شد، چسباندن نوار چسب به شیشه ها بود. ایشان هرگز به پناهگاه کوچکی که ظاهراً به خاطر عدم ممانعت آن حضرت به عنوان دیگری در نزدیک محل اقامتشان ساخته بودند، نرفتند بعد هم دستور داند که برداشته شود.
    مکرر اتفاق افتاد که در حین تشرف به خدمتشان در همان جای همیشگی صدای ضدهوایی یا انفجار، زمین را می لرزاند. یک بار که ساعت حدود هشت و ده دقیقه صبح بود که موج انفجار ناشی از اصابت موشک به نزدیکترین نقطه به جماران، چنان همه جا را تکان داد که در اتاق به شدت باز شد و به پشت این جانب که نزدیک در نشسته بودم، خورد.
    در آن حال، من تمام توجهم به امام بود. ولی هیچ گونه تغییر و واکنشی در قیافه امام ندیدم. بعد هم با توجه به اینکه با دستگاه مخصوصی به طور مداوم، قلب حضرت امام تحت کنترل بود و کمترین تغییری حتی در تپش قلب مبارکشان، روی صحنه مربوطه منعکس می شد، از یکی از پزشکان مراقب تحقیق کردم معلوم شد که این حوادث و صداهای مهیب که برای یک لحظه هم که شده، قلب همه را تکان می داد، در مورد حضرت امام که مصداق بارز “کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف” بودند، نه فقط در ظاهر چهره پر صلابتشان کمترین تغییر ایجاد نمی کرد. حتی در دستگاه های عصبی و قلب آکنده از ایمان و توکلشان نیز هیچ گونه لرزشی به وجود نمی آورد. چرا که او به حقیقت “لن یصیبنا الا ما کتب الله علینا” و اصل شده و ضمیر آرام و قلب مطمئن او بار سفر آخرت را بر بسته بود و لحظه مرگ خود را آغاز حیات راستین خویش می دانست و چون فقط از “خدا” می ترسید و تنها اراده “او” را حاکم بر هستی یافته بود، دیگر در وجودش جایی برای ترس جز از “او” یافت نمی شد.

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
    [یکشنبه 1396-11-29] [ 10:34:00 ب.ظ ]

    تسلیم قضای الهی ...

    قتيبه أعشي گويد: روزي يكي از كودكان امام صادق مريض شده بود، و من به قصد عيادتش حركت كردم، حضرت را جلوي منزلش اندوهگين و غمناك ديدم، عرضه داشتم: يابن رسول اللّه ! فدايت شوم، حال فرزندت چگونه است ؟
    حضرت فرمود: با همان حالتي كه بوده است، هنوز مريضي و ناراحتي او بر همان حالت ادامه دارد. بعد از آن، حضرت سريع به داخل منزل خود رفت ؛ و چون ساعتي گذشت از منزل بيرون آمد در حالتي كه چهره اش باز و غم و اندوه در آن حضرت احساس نمي شد.
    فكر كردم كه بحمداللّه حال كودك بهبود يافته است، لذا سؤ ال كردم: اي مولايم! بفرمائيد حال كودك چگونه است؟
    فرمود: راهي را كه مي بايست برود، رفت.
    عرض كردم: قربانت گردم، در آن هنگامي كه كودك زنده و مريض حال بود، شما را غمگين و محزون مشاهده كردم؛ ولي اكنون كه او وفات يافت، شما را در حالتي ديگر مشاهده مي كنم؟
    حضرت فرمود: اي قتيبه! ما خانواده اي هستيم كه قبل از ورود بلا و مصيبت چاره انديشي مي نمائيم؛ ولي زماني كه مصيبت اتفاق افتاد و واقع گرديد تسليم قضا و قدر الهي مي باشيم و راضي به رضاي او هستيم ، بنابر اين ديگر ناراحتي و اندوه معنائي ندارد.

    اعيان الشّيعة،ج 1، ص 664، بحار الانوارالا نوار ج 47، ص 268، ح 39، و ص 18، ح 7 با مختصر تفاوت

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 10:25:00 ب.ظ ]

    جوانمردی ...

    دخترمون نه روزش بود كه علي از منطقه اومد. براي عقيقه ، گوسفند خريدو شروع كرديم به تداركات مقدمات مهموني.برنامه ريزيها شد ، مهمونها هم دعوت شدند. يه مرتبه زنگ زدن گفتند: ماموريتي پيش اومده و بايد بياي اهواز. وقتي به من گفت خيلي ناراحت شدمو كلي گريه كردم. بهش گفتم: ما فردا مهمون داريم ، برنامه ريزي كرديم. وقتي حال من رو اينطور ديد به دوستاش زنگ زد و رفتنشو كنسل كرد. گفته بود:بي انصافيه اگه همسرمو تنها بزارم ، اين همه سختي رو تحمل كرده حالا يه بار از من خواسته بمونم. اگه بيام اهواز با روح جوانمردي سازگار نيست. شهيد سيد علي حسيني

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 10:23:00 ب.ظ ]

    نصیحت پدر ...

    خاطره ای از استاد قرائتی :

    چهارده ساله بودم كه طلبه شده و عازم شدم . پدرم آمد پاى ماشين و به من گفت : محسن ((اُستُر ذَهبَك و ذِهابك و مَذهبك )) يعنى پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار. گفتم : مذهب را براى چه ؟ امروز كه زمان تقيّه نيست ! گفت : منظورم اين است كه هيچ وقت براى نماز مقيّد به يك مسجد نشو، چون كه اگر روزگارى به دليلى خواستى آن مسجد را ترك كنى مى گويند: خط ها دوتا شده ، يا آقا مسئله اى پيدا كرده و يا اين طلبه … و اگر وارد مسجد ديگرى شوى مى گويند: جاسوس است .
    فرزندم ! مثل امّت باش و به همه مساجد برو و مقيّد به جا و مكان و لباس و شخص خاصّى مباش .

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 10:22:00 ب.ظ ]

    اخطارهای رهبری ...

    باید خطر را به مردم عزیز بگویم

    اشرافی‌گری، اعتماد به بیگانه و بی‌توجهی به طبقات ضعیف، آفت انقلاب است
    رهبر انقلاب: یکی از مهم‌ترین آفت‌های همه‌ی انقلاب‌ها «ارتجاع» است. ارتجاع یعنی این حرکتی که انقلاب شروع کرده و ملت با سرعت داشتند در این مسیر حرکت می‌کردند، در یک جاهایی سست شود، بعد متوقف شود و بعد برگردد.
    همه‌ی انقلاب‌های بزرگ تاریخ مثل انقلاب‌های فرانسه، روسیه، آمریکای لاتین و آفریقا در سال‌های اول عمر خودشان به این بلیه دچار شدند. اینکه 40سال بگذرد و شعارهای انقلاب دست نخورد، در هیچ‌کدام از این انقلاب‌ها وجود نداشته. ما توانستیم این شعارها را حفظ کنیم، اما من وظیفه دارم خطر را به مردم عزیزمان بگویم.
    ما اگر به سمت اشرافیگری رفتیم، این ارتجاع است.

    اگر به جای توجه به طبقه‌ی ضعیف، دل‌سپرده‌ی طبقات مرفه و زیاده‌خواه شدیم، این ارتجاع است.

    اگر به جای تکیه به مردم، به خارجی‌ها تکیه کردیم و امیدمان به بیگانه شد، این حرکت به سمت ارتجاع است.
    نخبگان و مدیران باید حواسشان باشد. مردم هم نگاه کنند و با حساسیت، رفتار ماها و مدیران را دنبال کنند.

    وقتی ارتجاع اتفاق می‌افتد، همان آدم‌های انقلابی سابق سر کارند اما خط و راه عوض شده. کأنه انقلاب شده بود برای اینکه آن قبلی‌ها بروند و ما بیاییم سر کار.
    بعضی خیال می‌کنند انقلاب فقط در سال 57 بود و تمام شد؛ این خطاست. انقلاب در سال 57 شروع شد. آغاز تغییر و آغاز حرکت اصلاحی در جامعه در سال 57 اتفاق افتاد. این حرکت باید عمیق‌تر، وسیع‌تر و خردمندانه‌تر ادامه پیدا کند نه اینکه متوقف شود.
    این‌جور نباشد که اگر گفتیم فلانی انقلابی است، برداشت منفی شود که فلانی آدم غیرمتفکر و سربه‌هوایی است؛ نخیر، این‌جوری نیست.

    نظام اداره‌ی کشور محترم است و باید قانون اساسی رعایت شود. انقلاب در این قالب ریخته شده است.

    اینکه ما خیال کنیم انقلاب بدون نظام معنی می‌دهد، خطای دیگری است. ازآن‌طرف برخی تصور می‌کنند باید به اسم انقلاب، به همه‌چیز و به همه‌ی بخش‌های نظام اسلامی، اعتراض و انتقاد کنند؛ نه، این نیست. 96/11/29

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 10:21:00 ب.ظ ]

    وظیفه ما در برابر دشمنان  ...

    سوال و جوابهابی از استاد #قرائتی :
    وظیفه ما در برابر دشمنان چیست؟

    پاسخ : قرآن، هم مسلمانان به وحدت دعوت کرده: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ( سوره آل عمران، آیه 103. ) و هم از تفرقه نهی فرموده است: و لا تناز عوا فتفشلوا ( سوره انفال، آیه 46.) با یکدیگر نزاع نکنید که سست و ناتوان می‏شوید.
    به دو مثال توجه کنید:
    قطرات باران تا وقتی از هم جدا هستند، قدرتی ندارند، اما وقتی در کنار هم قرار می‏گیرند و به شکل جوی و سپس رودخانه جاری می‏شوند، چنان قدرتی می‏یابند که اگر مهار نشود، سیل بنیان کن می‏شوند و اگر در پشت سد مهار شوند، توربین‏های عظیمی را به حرکت در می‏آورند که دهها مگاوات برق تولید کرده و چرخ تولید را به حرکت در می‏آورند.
    هر دست ما پنج انگشت دارد، اما در برابر دشمن مشترک، همه انگشتان با هم جمع شده و به شکل مشت بر سینه دشمن کوبیده می‏شود.
    با آنکه هر انگشت از انگشت دیگر متفاوت و متمایز است، یکی بلندی است و یکی کوتاهی، یکی نازک است و یکی کلفت و هر کدام نباشند، بخشی از کارهای روزمره انسان زمین می‏ماند. مثلا بدون انگشت شصت، نمی‏توان دگمه را بست و یا قلم را به دست گرفت و چیزی نوشت.
    و الحمدلله رب العالمین‏

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
    [چهارشنبه 1396-11-25] [ 11:50:00 ب.ظ ]

    چرخ گوشت انسانها ...

    حضرت آیت الله ضیاء آبادی حفظه الله می فرمایند:
    یکی از آقایان علما در کتابش از یک فرد موثقی نقل می کند که گفته است:
    من دوستی داشتم که پس از مرگش، در عالم خواب، او را دیدم که چرخی مثل چرخ گوشت در اختیارش گذاشته اند. افرادی را داخلش می ریزند و او چرخ می کند و گوشت ها و استنخوان ها را از هم جدا می کند! من از این کار او وحشت و نفرت پیدا کردم و گفتم: این چه کاریست که می کنی؟!
    گفت : به میل خودم نیست! از این کار نفرت دارم؛ مامورم کرده اند. این ها گناه کار هستند که در این چرخ می ریزند و من چرخشان می کنم و از این کار، عذاب می کشم و این عذاب به خاطر یک جسارت و بی ادبی بود که به یکی از علمای دینی کردم( اسم آن عالم هم برد) بعد گفت: از شما تقاضا می کنم پیش آن آقا برو و بگو حلالم کند تا از این کیفر راحت شوم و به او بگو: شاهد صدق این خواب این است که سه شب پیش در نماز شب، برای استغفار می کردی، اسم من به خاطرت آمد ولی برای من استغفار نکردی! به خاطر آن رنجیدگی که از من داشتی!
    فردا نزد آن عالم رفتم و جریان را گفتم؛ او گفت: بله؛ همین طور است. من سه شب پیش که در نماز” وتر” برای اهل ایمان استغفار می کردم، اسم این آدم به خاطرم آمد ولی برای او استغفار نکردم و علت رنجیدگی من از او این بود که او در زمان حیات خویش، ساختمانی بنا می کرد. ناودان خانه اش را به سمتی گذاشته بود که من راضی نبودم. گفت: شما این ناودان را از آن طرف ساختمان بگذارید.بدش آمد و گفت: مگر تو مهندس و معماری؟ تو مدرس و واعظ هستی؛ برو دنبال کار خودت، به کار من کار نداشته باش. چون پیش مردم این حرف را زد، من ناراحت شدم. حالا از او راضی شدم، خدا هم از او راضی باشد.

    صفیر هدایت 27

    #قرار_دلها

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 11:16:00 ب.ظ ]

    جوانان مهدوی ...

    بالاخره فهمید…..

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
    [دوشنبه 1396-11-23] [ 11:31:00 ب.ظ ]

    فرزندان انقلابی طلاب ...

    بچه های مهد حوزه ما… جشن انقلاب

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 11:07:00 ب.ظ ]

    22بهمن در یزد ...

    طلاب حوزه علمیه اردکان یزد… 22 بهمن

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 11:06:00 ب.ظ ]

    روش ترویج اسلام ...

    علامه بزرگ سيّد شرف الدّين جبل عاملي صاحب كتاب «المراجعات» مي گويد: يكي از مسيحيان ثروتمند لبنان نزدم آمد و گفت: مي خواهم مسلمان شوم، وظيفه ام چيست؟
    گفتم: دو ركعت نماز صبح بخوان و سه ركعت نماز مغرب.
    گفت: مسلمانان هفده ركعت نماز مي خوانند!
    گفتم: مسلماني آنها يك مقدار قوي شده است، از اين رو پيامبر اسلام براي تازه مسلمانان، بنابر نقل تواريخ، دو ركعت نماز صبح و سه ركعت نماز مغرب مي خواندند، اكنون كه شما مسلمان شده ايد، همين اعمال را انجام بدهيد كافي است.
    كم كم اين شخص تازه مسلمان، قوي شد، و به مساجد مي رفت و مانند ساير مسلمانان، نمازهاي پنجگانه را به جا مي آورد.
    تا اينكه ماه رمضان فرارسيد، ايشان سراسيمه نزد من آمد و گفت: آيا من هم بايد روزه بگيرم؟
    گفتم: خير، روزه مربوط به كهنه مسلمان ها است، مسلمانان صدر اسلام، پس از مدّت طولاني كه از بعثت پيامبر گذشت، به روزه گرفتن مأمور شدند.
    گفت: مي خواهم روزه بگيرم.
    گفتم: هر اندازه كه آمادگي داري روزه بگير.
    همين روش باعث گرديد كه در سال دوّم، تمام ماه رمضان را روزه گرفت، و اكنون او از مسلمانان نيرومند لبنان است، نماز شبش ترك نمي شود، و مهمترين بودجه ها و كمبودهاي مالي جنوب لبنان (مركز شيعه نشين) را او تأمين مي كند.
    آري هنگامي كه پيامبر7 معاذبن جبل را براي ارشاد مردم، به يمن فرستاد به او فرمود: يا معاذ بشر و لاتنفر، يسر و لاتعسر.
    «اي معاذ! با بشارت و چهره شاد و گشاد با مردم روبرو شو، (و كاري را كه موجب فرار مردم از اسلام گردد انجام نده) آسان بگير و سخت نگير»

    موضوعات: اخلاق پسندیده, پای درس بزرگان, مسمانان در سراسر دنیا  لینک ثابت
    [جمعه 1396-11-20] [ 11:42:00 ب.ظ ]

    خاطره ای تلخ ...

     استاد قرائتی می گوید:

    هفت ساله بودم كه به يكى از مساجد كاشان رفتم ، در صف اوّل نمازجماعت ايستاده بودم كه پيرمردى مرا گرفت و مثل گربه به عقب پرتاب كرد و گفت : بچه صف اوّل نمى ايستد! و اين در حالى بود كه با بى احترامى هم جايى را غصب كرد و هم ذهن كودكى را نسبت به نماز و مسجد منكدر كرد.
    پس از گذشت سالها هنوز آن خاطره تلخ در ذهنم مانده است .

    موضوعات: پای درس بزرگان  لینک ثابت
     [ 11:39:00 ب.ظ ]

    تولدی با عنایت خدا ...

     

    خاطرات_قرائتی

    خداوند به پدرم فرزندى عطا نکرده بود و سنّ او از چهل سال مى گذشت که همسر دوّمى انتخاب کرد،

    بازهم بچه دار نشد. او به فرزندار شدن خود امیدوار بود و ماءیوس نبود تا اینکه خداوند سفر حجى را

    قسمت او کرد. ایشان در طواف و نماز به سایرین کمک مى کرد و از آنان مى خواست در کنار کعبه براى

    فرزنددار شدنش دعا کنند و آنان در کنار کعبه دعا مى کردند. مرحوم پدرم مى گفت : من همانجا از

    خداوند خواستم نسل من مبلّغ دین باشد. به هر حال از سفر حج که برگشت ، خداوند دوازده فرزند به

    او داد؛ یک فرزند از همسر اوّل و یازده فرزند از مادرم که همسر دوّم او بود. با لطف الهى در سن چهارده

    سالگى به حوزه علمیه رفتم ، یک سال در کاشان ، هفده سال در قم ، یک سال در نجف و یک سال نیز

    در حوزه مشهد بودم و پس ‍ از پیروزى انقلاب در سال 57 مقیم تهران شدم . توفیقاتم را از خداوند

    مى دانم که پس از اشک پدرم در کنار کعبه و دعاى مردم نصیب من فرموده است ، همان گونه که نشر

    سخنانم از صدا وسیما را مرهون رهبرى امام خمینى قدّس سرّه و خون شهدا و تلاش و پیگیرى علامه

    بزرگوار شهید مطهرى مى دانم و تمام نواقص و ضعف ها را از خود دانسته و از خداوند طلب مغفرت

    نموده و از مردم عزیز معذرت مى خواهم .

    موضوعات: پای درس بزرگان  لینک ثابت
    [شنبه 1396-11-14] [ 07:52:00 ب.ظ ]

    دارد از مادر نشانه.... ...

    علی_در_سوگ_زهراس

     

    باز باران…بی ترانه…

     باز باران..

     با ترانه

    دارد از مادر نشانه..

    بوی باران.. 

    بوی اشک مادرانه

    پر ز ناله 

    کودکی با مادری پهلو شکسته 

    سمت خانه.. 

    کوچه ها و تازیانه 

    گریه های کودکانه 

    حمله ی نامرد پَستی وحشیانه 

    تازیانه تازیانه. .

    پس چرا مادر، چرا گم کرده راه آشیانه..

    باز باران.

    دانه دانه ،حیـدرانه

    بی صدا و مخفیانه

    آه ، از غسل شبانه 

    زینبــانه 

    لرزه افتاده به شانه 

    پشت تابوتی روانه 

    بـــــاز بـــاران 

    باز….

    ایام شهادت  حضرت زهرا سلام الله علیها  بر آقا امام زمان(عج)وشیعیان آن حضرت تسلیت باد

    موضوعات: فاطمه زهرا(س)  لینک ثابت
     [ 07:52:00 ب.ظ ]

    کتک مبارک ...

     

     اقای قرائتی در خاطراتشان آمده :

     مرحوم پدرم اصرار زیادى داشت که من محصل حوزه علمیه و روحانى شوم و من مخالف بودم

    و به دبیرستان رفتم . روزى گزارش چند نفر از همکلاسى هایم را به مدیر دادم که اینها در مسیر

    راه اذیت مى کنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد. آنها هم در تلافى با هم همفکر شدند و کتک مفصّلى

    را در مسیر برگشت به من زدند که سر و صورتم سیاه شد و بى حال روى زمین افتادم و به سختى

    خود را به منزل رساندم . پدرم گفت : محسن چى شده ؟ گفتم : هیچى ، مى خواهم بروم حوزه

    علمیه وطلبه شوم . راستى چه خوب شد آن کتک را خوردم !

    موضوعات: پای درس بزرگان  لینک ثابت
    [جمعه 1396-11-13] [ 10:53:00 ب.ظ ]

    خورندگان حق زهراس ...

     

    گاهی وقتها برخی شعار می‏دهند؟ ولی در عمل جور دیگر عمل می کنند به عنوان مثال:

    چقدر تا حالا ما گریه کرده ‏ایم که: حق حضرت زهرا را ندادند؟ فدک را به زهرا ندادند.

    این آقایی که چند لیتر تا حالا گریه کرده که چرا حق حضرت زهرا را ندادند، خودش هم

    خمس‏ نمی‏دهد! چه فرقی می‏کند که حق زهرا را ندهیم یا حق فرزند زهرا را ندهیم؟ خمس

    مال امام زمان است. که توسط مرجع تقلید خرج محرومین می‏شود، یا خرج نظام بشود.

    یا خرج هر چه مصلحت است بشود. آن آقایی که گریه می‏کند برای حضرت زهرا و حق زهرا

    را نمی‏دهد معلوم نیست که اگر در زمان حضرت زهرا زندگی می‏کرد وضعش چگونه بود! چون

    افرادی حق زهرا را ندارند این آقا هم حق فرزند زهرا را نداد. اگر کسی به یک امامزاده

    تیر اندازی کرد معلوم نیست که به امام تیر اندازی نکند. داستان کسی پهلوی یک نفر آمد،

    گفت: آقا می‏شود پرده‏ی کعبه‏ را برید؟ گفت: نه! وقف است. حرام است. خوب که گفت:

    حرام است. گفت: آقا ببخشید حالا یا حلال است یا حرام؟ ما یک تیغ‏ دستمان بود یک

    خرده‏اش را بریدیم. گفت: راست می‏گویی؟ ببینم! یک خرده‏اش را به من بده! گفت:! تا

    حالا که می‏گفتی حرام است؟ گفت: حالا که حرام است با هم بخوریم. اول گفت: پرده‏ ی

    کعبه را نمی‏شود برید. ولی گفت: وقتی گفتم گفت: با هم بخوریم. اول می‏گوییم: حق زهراس

    را نمی‏شود خورد. بعد می‏گوییم: سهم امام را با هم بخوریم. چه فرقی می‏کند؟

    موضوعات: فاطمه زهرا(س), اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 10:51:00 ب.ظ ]

    خدا و آفرینش ...

     

    چرا خداوند دست به آفرینش زده و این همه موجود و از جمله انسان را آفریده است؟

    پاسخ : اگر دانشمند خوش بیانی سخن گفت، نباید پرسید چرا سخن گفتی؟! زیرا علم و بیان

    او اقتضا می‏کند که یافته ‏های علمی خود را ارائه دهد. اما اگر این دانشمند با آن همه کمالات

    ساکت شد و یافته ‏های خود را کتمان کرد، زیر سوال می‏رود که چرا نگفتی؟ خداوند قادر حکیم

    مهربان که می‏تواند از خاک، گندم واز گندم، نطفه انسان کاملی را بیافریند، اگر نمی‏آفرید جای

    سوال بود که چرا قدرت خود را به کار نگرفتی و چیزی نیافریدی؟

    موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
     [ 10:50:00 ب.ظ ]

    انواع گناهان ...

    عصر خلافت امام علی علیه السلام بود، آن حضرت روزی در مسجد کوفه در حضور جمعیت

    بالای منبر رفت، پس از حمد و ثنا فرمود: ای مردم! گناهان بر سه گونه اند:

    ❶ گناهی که آمرزیده شده است

    ❷ گناهی که آمرزیده نشده است

    ❸ گناهی که بر صاحبش، هم امید بخشش داریم و هم ترس عدم بخشش.

      ‍ حبه عرنی عرض کرد: ای امیر مؤمنان! آنها را برای ما شرح بده. امام علی (علیه السلام) فرمود:

    **** ‍ گناهی که آمرزیده است: آن گناهی است که خداوند بنده اش را به خاطر آن به بلاها مبتلا و مجازات کند، پس خداوند بردبارتر و کریم تر از آن است که بنده اش را دو بار مجازات نماید. 

    ****‍ اما گناهی که آمرزیده نشود: عبارت است از ستمهایی که بعضی ازر انسانها بر بعضی می کنند،  خداوند به خودش سوگند یاد کرد و فرمود: به عزت و عظمتم سوگند که ظلم هیچ ظالمی (بدون مجازات) از من نگذرد، گرچه آن ظلم، زدن مشتی به مشتی، یا مالیدن دستی به دستی (برای هوسرانی) و یا شاخ زدن شاخداری به بی شاخ باشد. پس خداوند برای بندگان، از یکدیگر قصاص می گیرد، تا ستمی از کسی (بدون مجازات) نماند، سپس خداوند در روز قیامت آنها را برای حساب رسی زنده کند.

      ****‍ اما گناه سوم: گناهی است که خداوند آن را پوشانده است و توبه را بر صاحبش ارزانی فرموده است و گنهکار به گونه ای شده که از گناهان خود ترسان و به رحمت خدا، امیدوار است، ما برای چنین گنهکاری، همان حال را داریم که خودش همان حال را دارد که عبارت از ترس از عذاب و امید به رحمت الهی باشد .

    ‍ اصول کافی، باب فی ان الذنوب ثلاثة، حدیث 1 ص443 ج2

    موضوعات: امام علی (ع), روایات اهل بیت(ع), از سراسر ایران  لینک ثابت
     [ 10:28:00 ب.ظ ]

    اگر دعوا کردید ...

     

    اگر همسرتان بعد از دعوا می گوید: «منظورم این نبود»، جواب بدهید: «درست است که چنین منظوری

    نداشتی، اما طوری رفتار کردی که من این طور احساس کنم. پس، از این به بعد این کار را انجام نده.»

    بازگشت به گذشته و تاکید بر گفته های خود و طرف مقابلتان باعث می شود به جای راه حل، بر آنچه

    گذشته است تمرکز کنید.

    موضوعات: همسرداری  لینک ثابت
    [چهارشنبه 1396-11-11] [ 10:58:00 ب.ظ ]

    گلها... ...

     

    گلهای_زیبا

     

    یادمان باشد گلها فقط برای سر مزارها و خواستگاری ها  نیستند

    پیغامبران محبتند…..

    راستی آخرین بار که به کسی گل تقدیم کرده ای کی بود؟

    موضوعات: همسرداری  لینک ثابت
     [ 10:49:00 ب.ظ ]

    برف این روزها چه کرد؟؟؟ ...

    برف96

     

    عده ای در برف گیر افتاده و در جاده ها ماندند و باز هم مسئولین ما

    بی خیال در اتاقهای گرمشان لذت بردند!!!!! هیچ کس آماده نبود؟؟؟؟!!!

     

    برف96

     

    عده ای هم از این رحمت خدا لذت بردند….

    موضوعات: از سراسر ایران  لینک ثابت
    [یکشنبه 1396-11-08] [ 11:56:00 ب.ظ ]

    درسی از ... ...

     

    اگر میخواهی قیمتی شوی…..

     

    توجه_به_خدا

    موضوعات: پای درس بزرگان, نقد فیلم  لینک ثابت
     [ 11:56:00 ب.ظ ]

    پای درس شهدا ...

     

    اگر خودت را سرباز امام زمان(عج) میدانی خودت را محک بزن ببین واقعا هستی یا فقط باد داری و ادعا؟؟؟!!!!

    من نمی گویم شهدا میگویند…

    اندکی تامل….

     

     

    شهدا_درسها

    موضوعات: انتظار ظهور, شهدا, نقد فیلم  لینک ثابت
     [ 11:56:00 ب.ظ ]

    چه ها آمد و چه ها رفت... ...

     

    !) ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺁﻣﺪ : …. ﺧﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ !

    (!) ﺳﻮﺩ ﺁﻣﺪ : …. ﺑﺮﮐﺖ ﺭﻓﺖ !

    (!)ﻣُﺪ ﺁﻣﺪ : …. ﺣﯿﺎ ﺭﻓﺖ!

    (!) ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺧﻮﺭﯼ ﺁﻣﺪ : … ﺳﻼﻣﺖ ﺭﻓﺖ !

    (!) ﺭﺷﻮﻩ ﺁﻣﺪ : …. ﺣﻖ ﺭﻓﺖ !

    (!)ﺩﯾﺮ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺁﻣﺪ: … ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺖ!

    (!) ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺁﻣﺪ : …. ﻗﻨﺎﻋﺖ ﺭﻓﺖ !

    (!) ﻗﻮﻡ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺁﻣﺪ ..: ﺑﺮﺍﺩﺭﯼ ﺭﻓﺖ !

    (!) ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺁﻣﺪ …: ﺣﺠﺎﺏ ﺭﻓﺖ !

    (!) ﺟﻮﺍﯾﺰ ﺑﺎﻧﮑﯽ ﻭ ﮔﺎﻭﺻﻨﺪﻭﻕ ﺁﻣﺪ …: ﺯﮐﺎﺕ ﺭﻓﺖ !

    (!) ﺗﻠﻔﻦ ﺁﻣﺪ …: ﺻﻠﻪ ﺭﺣﻢ ﺭﻓﺖ!

    ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ !!!

    ﭼﻪ ﻫﺎ ﺁﻣﺪ،ﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺖ !…. ؟

    ﺁﯾﺎﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺩﺳﺘﺖ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ
    ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ﻭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑه
    ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﯾﺶ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ،

    چرا ما همیشه سر نماز خوابمون میاد؟
    ولی تا ساعت سه شب برای دیدن یک فیلم بیداریم؟

    چرا هر وقت می خواهیم قرآن بخونیم خیلی خسته ایم؟

    اما برای خوندن کتابهای دیگه همیشه سرحالیم؟

    چرا اینکه یک پیام در مورد خدا رو رد کنیم انقدر راحته؟

    ولی پیام های بیهوده رو به راحتی انتقال می دیم؟

    چرا تعداد کسانی که خدا رو عبادت می کنند هر روز کمتر و کمتر میشه؟
    اما تعداد بار ها و کلوب ها رو به افزایشه؟ یعنی ارتباط با خداوند انقدر سخته !!!!!!؟؟؟

    موضوعات: انتظار ظهور, آیا می دانید؟  لینک ثابت
     [ 11:35:00 ب.ظ ]

    به روش شهدا... ...

    شهدا_امر_به_معروف

    موضوعات: نقد فیلم  لینک ثابت
    [شنبه 1396-11-07] [ 11:18:00 ب.ظ ]

    ویژگیهای امام زمان (عج) ...

     

    امام حسین(ع) می فرمایند:

    “مهدی را با آرامش و وقار و شناخت حلال و حرام و نیاز همگان به او و

    بی نیازی او از دیگران خواهید شناخت.”

     

    امام صادق (ع) می فرمایند:

    ” به خدا سوگند لباس او جز پارچه ای زبر و خشن و غذای او، جز غذای ساده نیست.”

     

    امام رضا (ع) می فرمایند:

    ” او عالم ترین مردم و حکیم ترین مردم و با تقواترین مردم، و

    سخی ترین مردم و عابدترین مردم است.”

     

    صاحب کتاب بشارة المصطفی از لیث بن طاووس نقل میکند که:

    ” مهدی، بخشنده ای است که مال را به وفور میبخشد، بر کارگزاران و مسئولین دولت خویش

    بسیار سخت گیر و بر بینوایان بسیار روف و مهربان است.”

    منبع: کتاب آفتاب مهر/ص52

     

    موضوعات: انتظار ظهور, روایات اهل بیت(ع)  لینک ثابت
    [یکشنبه 1396-11-01] [ 10:06:00 ب.ظ ]