ابوالفضل علمدار
به وبلاگ من خوش اومدید.





بهمن 1396
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30        



کاربران آنلاین


خبرنامه



رتبه


    آمار

    • امروز: 5
    • دیروز: 26
    • 7 روز قبل: 254
    • 1 ماه قبل: 397
    • کل بازدیدها: 46746

    وظیفه ما در برابر دشمنان  ...

    سوال و جوابهابی از استاد #قرائتی :
    وظیفه ما در برابر دشمنان چیست؟

    پاسخ : قرآن، هم مسلمانان به وحدت دعوت کرده: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ( سوره آل عمران، آیه 103. ) و هم از تفرقه نهی فرموده است: و لا تناز عوا فتفشلوا ( سوره انفال، آیه 46.) با یکدیگر نزاع نکنید که سست و ناتوان می‏شوید.
    به دو مثال توجه کنید:
    قطرات باران تا وقتی از هم جدا هستند، قدرتی ندارند، اما وقتی در کنار هم قرار می‏گیرند و به شکل جوی و سپس رودخانه جاری می‏شوند، چنان قدرتی می‏یابند که اگر مهار نشود، سیل بنیان کن می‏شوند و اگر در پشت سد مهار شوند، توربین‏های عظیمی را به حرکت در می‏آورند که دهها مگاوات برق تولید کرده و چرخ تولید را به حرکت در می‏آورند.
    هر دست ما پنج انگشت دارد، اما در برابر دشمن مشترک، همه انگشتان با هم جمع شده و به شکل مشت بر سینه دشمن کوبیده می‏شود.
    با آنکه هر انگشت از انگشت دیگر متفاوت و متمایز است، یکی بلندی است و یکی کوتاهی، یکی نازک است و یکی کلفت و هر کدام نباشند، بخشی از کارهای روزمره انسان زمین می‏ماند. مثلا بدون انگشت شصت، نمی‏توان دگمه را بست و یا قلم را به دست گرفت و چیزی نوشت.
    و الحمدلله رب العالمین‏

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
    [چهارشنبه 1396-11-25] [ 11:50:00 ب.ظ ]

    چرخ گوشت انسانها ...

    حضرت آیت الله ضیاء آبادی حفظه الله می فرمایند:
    یکی از آقایان علما در کتابش از یک فرد موثقی نقل می کند که گفته است:
    من دوستی داشتم که پس از مرگش، در عالم خواب، او را دیدم که چرخی مثل چرخ گوشت در اختیارش گذاشته اند. افرادی را داخلش می ریزند و او چرخ می کند و گوشت ها و استنخوان ها را از هم جدا می کند! من از این کار او وحشت و نفرت پیدا کردم و گفتم: این چه کاریست که می کنی؟!
    گفت : به میل خودم نیست! از این کار نفرت دارم؛ مامورم کرده اند. این ها گناه کار هستند که در این چرخ می ریزند و من چرخشان می کنم و از این کار، عذاب می کشم و این عذاب به خاطر یک جسارت و بی ادبی بود که به یکی از علمای دینی کردم( اسم آن عالم هم برد) بعد گفت: از شما تقاضا می کنم پیش آن آقا برو و بگو حلالم کند تا از این کیفر راحت شوم و به او بگو: شاهد صدق این خواب این است که سه شب پیش در نماز شب، برای استغفار می کردی، اسم من به خاطرت آمد ولی برای من استغفار نکردی! به خاطر آن رنجیدگی که از من داشتی!
    فردا نزد آن عالم رفتم و جریان را گفتم؛ او گفت: بله؛ همین طور است. من سه شب پیش که در نماز” وتر” برای اهل ایمان استغفار می کردم، اسم این آدم به خاطرم آمد ولی برای او استغفار نکردم و علت رنجیدگی من از او این بود که او در زمان حیات خویش، ساختمانی بنا می کرد. ناودان خانه اش را به سمتی گذاشته بود که من راضی نبودم. گفت: شما این ناودان را از آن طرف ساختمان بگذارید.بدش آمد و گفت: مگر تو مهندس و معماری؟ تو مدرس و واعظ هستی؛ برو دنبال کار خودت، به کار من کار نداشته باش. چون پیش مردم این حرف را زد، من ناراحت شدم. حالا از او راضی شدم، خدا هم از او راضی باشد.

    صفیر هدایت 27

    #قرار_دلها

    موضوعات: اندکی تامل  لینک ثابت
     [ 11:16:00 ب.ظ ]