پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم می کرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد :
ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.
پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت

:

من تو را کی گفتم ای یار عزیز

 کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود

  این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟!

پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخش نمود…
نتیجه گیری مولانا از بیان این حکایت:‌

تو مبین اندر درختی یا به چاه

 تو مرا بین که منم مفتاح راه

عاشقان  عیدتان مبارک باد.

به نام خدا

با سلام هدف من از نوشتن مطالب فوق اینه که شاید بتونم سهم کوچکی در بهبود روند زندگی های زناشویی داشته باشم : پس این طور شروع میکنم:

خانواده اولین کانونی است که فرد در آن قرار میگیرد لذا دارای اهمیت شایانی است. خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجتماعی است مبنا و پایه هر اجتماع بزرگ است، از همین رو اسلام نیز به خانواده توجه ویژه ای کرده است.

وقتی خداوند در قرآن سست ترین خانه ها را خانه عنکبوت معرفی میکند شاید تنها مفهوم ظاهری آیه منظورنباشد، امروز دانشمندان به این مطلب دست یافته اند که عنکبوت ماده وقتی از نر بارور میشود نر را میکشد؛ شاید خداوند می خواسته به این نکته نیز اشاره کند که به دلیل نبودن یکی از پایه های اصلی خانه که پدر باشد از لحاظ خانوادگی نیزخانه ای  سست و متزلزل دارد.  

دیروز و امروز خبر حرکت دو تا از کاروانهای پیاده رو شنیدم ، توفیق رو اینا دارن که با پای پیاده میرن کربلا، خوش به سعادتشون.

اونایی که دل پاک و زلال دارین ما روسیاه ها رو هم یاد کنید.پیشاپیش اربعین حسینی رو تسلیت میگم و التماس دعا