ابوالفضل علمدار
به وبلاگ من خوش اومدید.





آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30



کاربران آنلاین


خبرنامه



رتبه


    آمار

    • امروز: 27
    • دیروز: 15
    • 7 روز قبل: 250
    • 1 ماه قبل: 1847
    • کل بازدیدها: 61019

    تشویق کودکان ...

    تشویق کودکان

    چرا روانشناسان و متخصاصان تربیتی بر تشویق کودکان تاکید دارن؟

    تاکید فراوان بر تشویق به جهت تاثیر معجزه آسای آن است. اگر تشویق با شرایط و به موقع انجام شود در رفتار فرزند دگرگونی جدی ایجاد می کند و مسیر زندگی او را تغییر می دهد.

    حتی رام کنندگان حیوانات نی برای رام کردن آنها از همین ابزار استفاده می کنند.

    تشویق شیوه ای است که خداوند از آن استفاده می کرده است . خداوند بردباران را این گونه تشویق می کند:

    اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه( بقره 157)

     

    موضوعات: زن, تربیت فرزند  لینک ثابت
    [چهارشنبه 1402-04-14] [ 09:20:00 ق.ظ ]

    حقوق مالی زن در دین یهود ...

    شاید برای همه شما پیش اومده باشه تو جمعی یا در جایی مطلبی راجع به ظلم اسلام به زنان شنیده باشید. تا حالا شده یه نگاهی به سایر ادیان بندازین و حقوق زن را در اون ادیان بررسی کنید؟

    من یه نگاهی گذرا به دین یهود انداختم، کسانی که بیشترین ادعا رو در جهان دارن و بیشترین دشمنی رو با ما

    خب با من همراه بشید و مطالب کوتاه من رو نگاه کنید و بعد نظر بدید. ممنون میشم.

    مهریه زن یهودی:

    مولف قاموس مقدس چنین اظهار داشته است:« مهر هم از جانب پدر نسبت به دختر نبود، داماد می بایست مهر را به پدر زن می پرداخت و قصد عبرانیان این بود که داماد عروس خود را خریداری کند. چنانچه گاهی اوقات داماد عوض مهریه خود خدمت می نمود. مثل یعقوب زنان خود را با خدمت کردن در قبال مهریه گرفت» (مقاله بررسی تطبیقی حقوق مالی زن در اسلام و آیین یهود،زهره نریمانی، عاطفه شریفی)

    در صفحات آغازین “کیدوشین” رساله میشنایی توضیح مختصری درباره احکام ازدواج ذکر شده است:

     زن از سه طریق در اختیار شوهرش قرار می‌گیرد و از دو راه مستقل میشود. با دریافت پول، تنظیم قباله ازدواج یا نزدیکی جنسی در اختیار مرد قرار می‌گیرد….. و با طلاق گرفتن یا مرگ شوهرش مستقل و صاحب اختیار می شود. زن بیوه ای که فرزند ندارد از طریق همخوابگی(با برادرشوهرش) در اختیار مرد قرار می‌گیرد و با اجرای سنت “هالیتزه” در آوردن کفش های برادر شوهر یا مرگ برادر شوهرش صاحب اختیار خود می شود. مبلغ پولی که در قبال آن زن در اختیار مرد قرار میگرفت ناچیز بود؛ دریافت پول بیشتر جنبه نمادین داشته تا واقعی. با دریافت مبلغی پول هر چند ناچیز از مرد تعیین می‌شد که این زن همسر قانونی شوهرش است.  (جیم هولم و جان بوکر، زن در ادیان بزرگ جهان، ص 209-210)

    نفقه زن یهودی:

    در آیین یهود برگرفته از کتاب مقدس و مجموعه کتب یهود از جمله تلمود درباره نفس پرداخت نفقه مرد به زن مطالبی آمده است که بیانگر اهمیت نفقه است. در اصل زن یهودی نیز مستحق نفقه است، ….اما در یهود شوهر در اموال زن که به عنوان جهیزیه از خانه پدر با خود می آورد میتواند تصرف کند و به عنوان نفقه برای او خرج نماید. 

    … پس در واقع نفقه زن بخشی از همان اموال زن است که به صورت جهیزیه از خانه پدر با خود آورده است. (مقاله بررسی تطبیقی حقوق مالی زن در اسلام و آیین یهود،زهره نریمانی، عاطفه شریفی)

    ارث زن یهودی:

    در آیین یهود ظاهرا زنان حق ارث داشتند و علاوه بر آنکه در مورد آن اختصار گویی شده بود و برایش در شرایط مختلف سهم الارث مشخص نکرده، یک مانع مهم در این زمینه  پیوسته وجود داشته است. این مانع مهم امری جنسیتی بوده که حکایت از دیدگاه تکوینی و فرودستی آیین یهود به زن دارد. در شریعت یهود زنان در صورتی از ارث برخوردار می‌شدند که فاقد فرزندان ذکور باشند. از طرفی جایگاه ارث بری فرزند دختر در صورتی ایجاد می شود که متوفی فرزند پسری نداشته باشد.  در سفر اعداد خطاب به موسی چنین آمده است:« بنی اسرائیل را خطاب کرده بگو اگر کسی بمیرد و پسری نداشته باشد ملک او به دخترش انتقال نمایید، اگر دختری نداشته باشد مال او را به برادرش بدهید.»

     از گفتار فوق چنین برداشت می‌شود که زنان از ارث برخوردار می‌شدند مشروط بر اینکه از نعمت برادر محروم باشند.  از قرائن تورات این چنین برمی آید که ارث زن اصالتاً از آن خود او نیست، زیرا برای زنان ارث بر در زمینه ازدواج شان به گونه‌ای تکلیف صادر شده است که مال ارث عملاً و رسماً به مردان قوم بازگردد. در تورات برای این زنان چنین حکمی صادر شده است: «هر دختری که وارث ملکی از اسباط بنی اسرائیل بشود به کسی از قبیل سبط پدر خود به زنی داده شود تا هر یک از بنی اسرائیل وارث ملک آبادی خود گردند» این سخن بدان معناست که در تورات اگر زن در شرایطی قرار گیرد که مستحق ارث از پدر و مادر خویش باشد، آنگاه در زمینه ی حق انتخاب همسر از کلیه حقوق آزاد بی‌بهره می‌شود و در ازدواج و انتخاب همسرش باید در محدودیت ها و تنگناهایی قرار گیرد.

    این قوانین سخت برای ارث بری دختران در تورات به همین ختم نشده و از دیگر شرایط بهره مندی زنان در ارث و دارای پدر خود این بود که دختر از جهیزیه استفاده نکرده باشد. در صورت استفاده از جهیزیه دیگر حق استفاده از ارث پدر و مادر را ندارد. دارایی های زن در یهود به دو دسته تقسیم می شد که شامل جهیزیه و ارث بود، که زن از ارث بهره ناچیزی دارد و در هنگام مرگ شوهر چیزی به او تعلق نمی گرفت و بایستی به صورت جیره خوار فرزندان و تحت سرپرستی و قیمومیت آنان در می‌آمدند. ویل دورانت می‌نویسد.« هنگام مرگ شوهر چیزی به همسرش تعلق نمی گرفت مگر مبلغی معادل جهیزیه و مهریه و پسران که وراث طبیعی متوفی بودند می بایست به طرز آبرومندانه متکفل  مادر خود باشند.» (مقاله بررسی تطبیقی حقوق مالی زن در اسلام و آیین یهود،زهره نریمانی، عاطفه شریفی)

    اما اگر دختری در دوران مجردی اموالی داشته باشد، تکلیف آنها بعد از ازدواج چگونه است؟

    حق تملیک اموال شخصی برای زنان

    . به محض اینکه زنی یهودی ازدواج کند کنترل و اختیار خود را بر اموال و درآمد اش کاملا از دست می‌دهد و به شوهر میرسد. خاخام های یهودی حق مرد بر اموال زن را لازمه تملک مرد بر زن می دانند: « از زمانی که مردی زنی را به تملک خود در می آورد آیا او اختیار آن را ندارد که اموال همسرش را نیز به تملک خود در آورد؟» و «از وقتی که مرد مالک زن می شود آیا صاحب اموال وی نیز نمی شود؟» بنابراین ازدواج سبب می شد ثروتمندترین زن نیز عملاً فقیر و تهیدست شود.

     تلمود وضع مالی زن را اینگونه وصف میکند: « زن چگونه میتواند چیزی داشته باشد وقتی هرچه دارد از آن همسرش است ؟ هرچه مرد دارد از آن خودش است و هرچه زن دارد نیز از آن مرد است ….. در آمد زن و هر چه که ممکن است در خیابان پیدا کند نیز از آن همسر او است و وسایل خانه حتی تکه نان روی میز غذا نیز به مرد تعلق دارد. زن اگر مهمانی را به خانه دعوت کند و به او غذا دهد انگار که از اموال همسرش دزدید است.» (تلمود/ سن ۷۱ آ، گیت62آ )

    او تنها در دو حالت می‌توانست به اموال خود برسد: طلاق یا فوت شوهرش. اگر زن زودتر از دنیا می رفت مرد همه اموال وی را به ارث می برد، اما با مرگ شوهر زن می توانست تنها به اموال پیش از ازدواجش برسد ولی دیگر حق نداشت از اموال شوهر درگذشته اش ارثی ببرد. (شریف عبدالعظیم محمد، زن در اسلام و مسیحیت و یهودیت، ص 43 تا 46)

     

    حالا اینا رو مقایسه کنید با آنچه دین اسلام برای زن قرار داده…

     

    عاشق اسلام شدی….

    منتظر نظراتتون هستم دوستان…

    موضوعات: اندکی تامل, زن  لینک ثابت
    [سه شنبه 1402-03-16] [ 10:58:00 ب.ظ ]

    خشونت علیه زنان در محیط کار ...

    مسائل مربوط به زنان به عنوان نیمی از جامعه بشری سالهاست که مورد توجه قرار گرفته است. از جمله مسائل و مشکلات مربوط به زنان، خشونت علیه زنان است که مورد توجه تمامی جامعه شناسان و نظریه پردازان قرار گرفته است که نشان از اهمیت این مساله است.

    خشونت می تواند ابعاد گوناگونی داشته باشد اعم از خشونت خانگی، خشونت اجتماعی و… اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته خشونت علیه زنان شاغل است.

    اشتغال زنان بی‌شک یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که د‌‌ر مسیر عبور از میان سنت و مد‌‌رنیته مطرح می‌شود‌‌. کار زنان که د‌‌ر ایران روزگاری غیرقابل قبول بود‌‌،امروزه به جزئی از زندگی طبیعی خانواده ها تبدیل شده است.

    د‌‌ر شرایط جد‌‌ید‌‌، زمانی که صحبت از مشکلات زنان د‌‌ر محیط‌های کاری به میان می‌آید‌‌، بی د‌‌رنگ مسائلی چون نابرابری د‌‌ر حقوق و مزایا د‌‌ر ذهن تد‌‌اعی می‌شود‌‌، د‌‌ر حالی که گرفتاری‌های زنان د‌‌ر محیط کار فقط محد‌‌ود‌‌ به این موارد‌‌ نیست.

    تجربه‌های پنهان زنان د‌‌ر محیط‌های کاریشان که به علت د‌‌وری از خورد‌‌ن برچسب معمولاً مطرح نمی‌شوند،‌‌ آن‌ها را علاوه بر د‌‌ست و پنجه نرم کرد‌‌ن با تبعیض و بی‌عد‌‌التی د‌‌ر پرد‌‌اخت د‌‌ستمزد‌‌ یا ارتقای جایگاه شغلی، د‌‌ر معرض انواع آزار‌ها چه در محیط کار چه در محیط خانه قرار د‌‌اد‌‌ه است.

    خشونت مبتنی بر جنسیت علیه زنان شاغل، موضوع بسیار پیچیده ای است که ریشه در روابط بر اساس قدرت جنسیتی در جامعه دارد که لازم است جهت حفظ آزادی، عدالت، امنیت و کرامت انسانی، اقداماتی در راستای مقابله با این مساله برداشته شود.

    در بحث پیش رو این جنبه از خشونت علیه زنان را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

    تعریف خشونت

    خشونت مجموعه رفتاری است که فرد در مورد شخص یا اشخاصی اعمال می‌کند و باعث آسیب جسمی، جنسی، روانی، فرهنگی و اقتصادی قربانی یا قربانیان می شود. لذا خشونت علیه زنان به معنای هر عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت است که سبب بروز یا سبب احتمال بروز آسیب‌های جسمانی، جنسی یا روانی یا رنج و آزار زنان از جمله تهدید به انجام چنین اعمالی، محدودیت های اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در زندگی خصوصی می گردد. مولاوردی، شهیندخت، (1385)، کالبدشکافی، خشونت علیه زنان، حقوقدان، تهران،ص99

    در نگاه اول، اغلب انواع خشونت فیزیکی یا جنسی را مصداق خشونت در محیط کار قلمداد می کنند در حالی که انواع خشونت روانی و کلامی می تواند جزء مصادیق خشونت باشد.

    خشونت

    انواع خشونت علیه زنان شاغل

    نباید از خاطر برد که یکی از آورده های جامعه پست مدرن برای زنان این است که در این جامعه اشتغال زنان از ضروریات و بلکه افتخارات آنها محسوب می‌شود. زنان دوست دارند تا شایستگی های خود را نشان دهند و همچنین قدرتی داشته باشند. منشاء این قدرت از نظر آنان استقلال مالی است، هرچند که درآمدشان اندک باشد. در چند سال اخیر زنان از نظر تحصیلات جایگاه خوبی را در جامعه به دست آورده اند و بر اساس شرایط و اقتضائات امروز تمایل دارند در جامعه تاثیرگذار باشند و حتی تاکید می‌کنند تحصیلات بدون برخورداری از شغل فایده ای در بر ندارد.  اما آیا کارگاهی که زنان برای کار در آن را استخدام می شوند از امنیت برخوردار است و آنها را به آرزوهای خود میرساند؟ ظهوری، قاسم، (1378)، روابط کار نظریه‌ها و فرایندها، انتشارات میر، چاپ اول تهران، ص58

     اغلب زنان در جهان در جوامع مختلف و در طول حیات اجتماعی خود چهار شکل از خشونت را که شامل: خشونت‌های فیزیکی، روانی، جنسی و مالی می شود را تجربه می نمایند.

    در ادامه به بحث پیرامون انواع آن می پردازیم.

    1-   خشونت فیزیکی

    خشونت فیزیکی هرگونه کنش‌ها و واکنش‌های خشونت آمیزی که از کارکنان برای تخلیه عصبانیت خود در محیط کارشان سر میزند. از این جمله می‌توان به خرابکاری ها و کارشکنی ها و دزدی ها و ایجاد ویروس‌های رایانه‌ای که سالانه ضررهای زیادی به کارفرمایان میزند را نام برد. هل دادن، فشار دادن، ایجاد جرح، زورگیری، مشت زدن، کشیدن مو، تف انداختن، حمله با یک سلاح (برای مثل با یک چاقو، میله فلزی، صندلی…) انداختن سگ به جان فرد یا تهدید به انجام این فعل، گماردن فرد در یک شغل متفاوت که با مهارت هایش همخوانی نداشته باشد و به دنبال آن خطاب قرار دادن کارگر با عنوان بی کفایت و نالایق و چندین و چند مورد دیگر همگی از انواع خشونت‌های فیزیکی هستند. میرغفاری

    2-   خشونت روانی

    هرگونه آسیب های فکری که ذهن و روان کارکنان را مشغول سازد و باعث شود که از کیفیت کار آنان کاسته شود را خشونت روانی می گویند. به عبارت بهتر خشونت روانی در محل کار می‌تواند شامل گفتن کلمات یا اقدامات ناخواسته ای باشد که منجر به تحقیق یک کارگر یا گروهی از کارگران در محل کار به صورت تهاجمی و شرم‌آور شود. خشونت روانی همچنین می‌تواند رفتار هایی باشد که شامل تهدید و تبعیض علیه فرد مورد نظر باشد، این موارد ممکن است شامل اقدامات زیر باشد؛

    *اظهارنظرها کلمات استهزاء آمیز یا نکته هایی که باعث تحریک خنده، ارعاب و جرم و….

    *نمایش یا توزیع تصاویر توهین‌آمیز و مواد چاپی و فرم الکترونیکی _ قلدری

    *تماس های تلفنی یا ایمیل های مکرر تهاجمی یا ارعاب

    * عصبانیت و رفتار تحقیرآمیز یا صدا کردن اسم افراد با القاب ناشایست، دشنام دادن، خیره شدن به فرد در یک حالت تهدید آمیز، تهدید لفظی به جرح و زخمی کردن، کشتن یک شخص یا دوستان و خانواده‌اش، تهدید به مبتلا کردن یک شخص به یک بیماری خطرناک مسری، ژست و حالتی که تمایل به آسیب جدی را به طرف مقابل در ذهن متبادر سازد و مواردی از این قبیل

     در حال حاضر یکی از اشکال رایج خشونت که متوجه کارگران است، خشونت کلامی و درنتیجه روانی است اگرچه خشونت کلامی امکان دارد به صورت تحقیر یا توهین توسط صاحبان کار نسبت به هر دو جنس اعمال شود اما این توهین ها در رابطه با زن ها سمت و سوی دیگری گرفته و دلایل مختلفی را شامل می شود. معتمدی مهر صفحه ۲۰۱

    علاوه بر این خشونت تنها از سوی کارفرمایان اعمال نمی شود، بلکه بخش عمده‌ای از آن مربوط به همتایان مردِ زنان کارگر است. بنا بر سطوح مختلف کارگری و محیط‌های کار، کارگران زن غالباً مورد تحقیر واقع شده و در صورت بروز اشتباهی از اولین نقطه ای که تحقیر می شوند زن بودنشان است.

     تفکر مردسالار که سعی بر ناتوان جلوه دادن زن دارد سعی می‌کند به شکل تحقیرهای کلامی، زن را وادار به خانه نشینی کرده و با از بین بردن اعتماد به نفس وی نشان دهد که جامعه زنان یک جامعه مصرفی و وابسته است. چنین تفکری با بزرگنمایی اشتباه زنان کارگر و استفاده از الفاظ خاص، تصور ناتوان و نیازمند بودن را در زنان درونی کرده و به نوعی آنها را شرطی می کند، بدین نحو که حتی برای انجام کوچکترین کار خود را نیازمند تایید مردان کارگر یا کارفرما می دانند. گاه این زنان دچار تردید های فراوان نسبت به نحوه کارشان شده و تا آنجا پیش می روند که دچار وسواس فکری می شوند و هیچ گاه از کار خود راضی نیستند و حتی بهترین کار خود را از معمولی‌ترین کار همکار مردشان ضعیف تر دانسته و خود را توانا نمی بینند.

    خشونت

    ۳_خشونت جنسی

    ممکن است خشونت به شکل آزار و اذیت جنسی در کارگاه رخ دهد؛ بدین ترتیب که پیشنهاد یا درخواست جنسی از سوی فردی و در یک موقعیت خاص به منظور اعطای امتیاز ویژه‌ای به کارگر زن مطرح شود و کارگر نیز آن درخواست را ناخوشایند بداند. آزار و اذیت جنسی در کارگاه می‌تواند شامل کلیه کلمات یا اقدامات توهین آمیز  بی‌شرمانه، تحقیر آمیز و… مرتبط با جنسیت، گرایش به جنسی به یک کارگر یا گروهی از کارگران در محل کار باشد. این تعریف از آزار و اذیت جنسی در کارگاه منعکس‌کننده ممنوعیت های جنسی است. آزار، اذیت و درخواست جنسی در قوانین کار و حقوق بشری اغلب کشورها پیش بینی و منع شده است.

     در این قوانین نظرات یا رفتار معمولاً بیشتر از یکبار اتفاق می‌افتد، در اغلب موارد درخواست جنسی از مدیر سرپرست یا فرد دیگری که دارای قدرت پاداش و مجازات کارگر زن است تشکیل می شود.

     به طور کلی آزار و اذیت جنسی در محل کار ممکن است شامل موارد زیر باشد؛

    *سوال صحبت کردن یا نوشتن درباره فعالیت های جنسی

    * شوخ‌طبعی یا استهزا با کلام مرتبط با جنسیت، گرایش جنسی

    * نمایش یا پخش فیلم و تصاویر مستهجن و یا توهین آمیز و جوک های جنسی در قالب چاپ یا الکترونیکی

    * خیره شدن به صورت فرد به شکل تمام وقت

    * تماس فیزیکی غیر ضروری از جمله دستکاری نامناسب

    * تقاضای آغوش گرفتن

    * ارائه نظرات مربوط به جنسیت نسبت به وضعیت جسمی فرد، ویژگی ها، رفتارها یا انطباق با کلیشه‌های نقش جنسیتی

    * سوء استفاده از تهدید و یا ایجاد دلهره برای فرد بر اساس جنسیت یا گرایش جنسی به طور صریح

     موارد دیگری هم می‌تواند در این فهرست قرار گیرد که پیامدهای آن شامل: اخراج، احساس ناامنی، متهم شدن، به خطر افتادن سلامت روانی، کاهش اعتماد به نفس، چشم پوشی از ارتقاء شغلی و مزایای شغلی است. مقاله ص 8-9

    ۴_خشونت های مالی

    اگرچه این مورد نیز انواع خشونت‌های روانی است لکن به جهت اهمیت فوق‌العاده آن و اینکه کارگر تمامی داشته خود را که همانا تخصص اوست و این یا به صورت یدی بوده و یا اینکه به صورت فکری باشد را در اختیار کارفرما می گذارد، در معرض تهدید می بیند از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

     امتناع برخی از کارفرمایان از دادن به موقع حقوق و مزایای کارگران و یا اخراج بعضی از کارگران بدون دلیل از انواع این مدل از خشونت است.  بر اثر مشاهدات گوناگون که نشان می دهد اگر این حوادث یکبار اتفاق افتاده باشد ممکن است به دست فراموشی سپرده شود، لکن اگر به کرات اتفاق بیفتد تاثیرات منفی زیادی بر سلامت روحی و روانی کارگر دارد، این مسئله باعث تضعیف روابط کاری می شود که نتیجه مسلم آن کاهش بازدهی لازم کارگاه است مواردی مثل عدم همکاری میان کارگران یا لجبازی بین آنها از این دست می باشد این خشونت ها که در بالا اشاره شد در غرب و ریسک‌های روانی اجتماعی تعبیر می شود و خطر آن مساوی با استرس در کار است.

    آنچه در بحث خشونت علیه زنان شاغل مغفول مانده است، اعمال خشونت از طرف خانواده زنان شاغل در محیط کار یا در خانه است؛ بسیاری از زنان که در خانه درگیر مشکلات مختلف با شریک زندگی شان هستند،خصوصا زنان بد سرپرست، این مساله را مطرح می کنند که خشونت های خانگی گاه به محیط کاری آنها سرایت کرده و در برخی از موارد منجر به از دست دادن شغل آنها شده است.

     نوع دیگر خشونت علیه زنان شاغل، تهدید های کلامی و روانی از طرف خانواده مبنی بر ممانعت از اشتغال است که از طرف برخی زنان مطرح میشود؛ این امر تبدیل به اهرم فشاری از طرف مردان خانواده گشته تا زنان را مجبور به اطاعت از خود و خواسته های مشروع و بعضا نامشروع نمایند.

     اما متاسفانه این دو مساله در بحث خشونت علیه زنان شاغل نادیده گرفته شده و تاکنون مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است.

    چرا زنان د‌‌ر محیط کار خود‌‌ مجبورند‌‌ این آزار‌ها را توسط کارفرمایان خود‌‌ تحمل کنند‌‌؟

    از مهم‌ترین د‌‌لایل پذیرش آزارها، نیاز مالی، عد‌‌م د‌‌اشتن تخصص، حمایت‌های خانواد‌‌گی کمتر، بی‌اطلاعی از قوانین و همچنین ترس از، از د‌‌ست د‌‌اد‌‌ن شغل است.زنان د‌‌ر حقیقت د‌‌چار تبعیض مضاعف ناشی از طبقه اقتصاد‌‌یشان هم می‌شوند‌‌ ، به عبارت د‌‌یگر، آنان هم رنج زن بود‌‌ن و نگاه جنسیتی نسبت به خود‌‌ را د‌‌ر محیط‌های شغلی بر د‌‌وش می‌کشند‌‌ و هم رنج د‌‌اشتن شغلی که د‌‌ارای کمترین حقوق، امکانات و تخصص است.

    شرایط خود‌‌ِ زنان اعم از پایگاه اقتصاد‌‌ی و اجتماعی، تحصیلات، تجرد‌‌ یا تأهل و از همه مهم‌تر میزان نیازشان به کاری که انجام می‌د‌‌هند‌‌، عواملی مؤثر د‌‌ر میزان آزار‌ها د‌‌ر محیط‌های کاری محسوب می‌شود‌‌. زنان د‌‌ر حالی که امکان سوءاستفاد‌‌ه جنسی از آنان توسط کارفرمایان‌شان بسیار بالاست ، توأمان مورد‌‌ آزار کلامی و شوخی‌های جنسی همکاران مرد‌‌شان نیز قرار می‌گیرند‌‌.

    به همین د‌‌لیل ترجیح می‌د‌‌هند‌‌ د‌‌ر مورد‌‌ آنچه بر آن‌ها می‌گذرد‌‌، سکوت کرد‌‌ه و حتی گاهی آن را انکار کنند‌‌. آن‌ها به سختی برای سخن گفتن از د‌‌رد‌‌های این آزار‌ها راضی می‌شوند‌‌، آن هم نه فقط از ترس اخراج از کار و از د‌‌ست د‌‌اد‌‌ن شغل‌شان، بلکه بیشتر از ترس بی‌آبرویی و برچسب خورد‌‌ن به عنوان زنی که مورد‌‌ آزار جنسی توسط همکار یا کارفرمایش قرار گرفته است.

    نیاز مالی زنان مهم‌ترین د‌‌لیل سکوت د‌‌ر مقابل آزار جنسی مد‌‌یران است چرا که د‌‌ر د‌‌ستگاه‌های د‌‌ولتی به د‌‌لیل پركرد‌‌ن فرم استخد‌‌ام، زنان مجبورند‌‌ مشخصات خود‌‌ را به طور کامل قید‌‌ کنند‌‌ به همین د‌‌لیل برخی زنانی که سرپرست خانوار یا همسران معتاد‌‌ی د‌‌ارند‌‌ د‌‌ر ارگان‌های د‌‌ولتی مورد‌‌ آزار قرار می‌گیرند‌‌. این زنان مجبورند‌‌ د‌‌ر محیط کار اینگونه رفتار‌ها را تحمل کنند‌‌ ، چرا که همسران‌شان معتاد‌ند‌‌ و خرج خانه و بچه برعهد‌‌ه آنهاست.

    متاسفانه زنان کارگر معمولا دارای کمترین میزان تحصیلات و بیشترین نیاز مالی به کاری که انجام می دهند، هستند. این زنان دارای کمترین تخصص شغلی هستند و به همین خاطر بیش از دیگر مشاغل در خطرانواع آزار قرار می گیرند. مشکلی که در این میان وجود دارد، پنهان بودن خشونت های روانی و تابو بودن خشونت های جنسی است. همین دو امر باعث می شود کمتر به این مسایل پرداخته شود و اغلب این نوع خشونتها مسکوت بماند.

    راهکار

    آنچه در بحث از خشونت و انواع آن علیه زنان بیان شد، مختص به جامعه خاصی نیست و یک مشکل جهانی است، که علی رغم تلاشها و تمهیداتی که اندیشیده شده همچنان ادامه دارد و بعضا شدت بیشتری یافته است که نشان دهنده عدم بازدارندگی قوانین فعلی است لذاخشونت علیه زنان شاغل از جمله مسائلی است که باید پیگیری، بررسی و چاره اندیشی شود.

    ایجاد‌‌ امنیت برای اشتغال زنان از جمله وظایف اصلی و مهم مسئولان و قانونگذاران است که لازم است توجهات ویژه‌ای به آن شود‌‌. د‌‌ر کنار آن آشنا کرد‌‌ن زنان به طور کلی و زنان شاغل و کارگر به طور اخص با حقوق خود‌‌ د‌‌ر رابطه با آزارهای جنسی مرد‌‌ان از جمله د‌‌یگر نیازهایی است که احتیاج به فرهنگ‌سازی گسترد‌‌ه از طریق رسانه‌های جمعی مانند‌‌ صد‌‌اوسیما د‌‌ارد‌‌.

    آموزش این موضوع به زنان که د‌‌ر صورت مورد‌‌ آزار قرار گرفتن _ به جای سرزنش خود‌‌ و ترسِ از د‌‌ست د‌‌اد‌‌ن آبرو به اعتراض و شکایت به مراجع قضایی بپرد‌‌ازند‌‌. این‌کار نیازمند‌‌ ساز وکارهای قانونی برای ایجاد‌‌ امنیت شغلی برای آن‌ها به همراه محفوظ بود‌‌ن نام و آبروی ایشان است. د‌‌ر واقع این د‌‌و امر مهم لازم است که همراه با هم و د‌‌ر کنار یکد‌‌یگر محقق شود‌‌ تا به نتیجه د‌‌لخواه که‌‌ همان ایجاد‌‌ امنیت روانی، جنسی و شغلی برای زنان شاغل است، د‌‌ست یابیم. د‌‌ر کنار اهمیت فرهنگ سازی، نیازمند‌‌ بازنگری قوانین و انجام اصلاحات د‌‌ر  قوانین کار زنان هستیم.

    موضوعات: زن  لینک ثابت
     [ 10:42:00 ب.ظ ]

    نقد فیلم برادران لیلا ...

    امروز میخواهم فیلم برادران لیلا که با موجی از نقد و جر و بحث در اقشار مختلف همراه بوده را از دید خودم نقد کنم.

    برادران لیلا انگار ساخته شده بود تا مرد ایرانی را به زیر بکشد، انگار ساخته شده بود تا نشان دهد یک زن بیشتر از 5 مرد می فهمد. دقت کنید بیش از 5 مرد….

     

    برادران لیلا

     

    اگر شما این فیلم را دیده باشید متوجه خواهید شد که جدای از انتقاداتی که به فیلم و سکانس معروف سیلی به پدر شده است، در جای جای این فیلم مردان فیلم ضعیف و زبون هستند.

    از برادر بزرگ 50 ساله که توان تامین مخارج خانواده اش را که هیچ، توان حفظ احترام و عزت خانواده و همسرش و حتی خودش را در بین خانواده خودش هم ندارد، تا برادر آخری که تنها به زور بازویش می نازد و توان پیدا کردن کار را ندارد و هنوز آوریزان پدر است تا با ماشینش مسافرکشی کند.

    آقای تهیه کننده، یا نویسنده، شما با ساخت این فیلم و نابودی اعتبار و شخصیت مردان، چگونه توقع دارید پدر و مرد در خانواده ایرانی دارای ارزش و جایگاه درست خویش باشد؟ مردانگی را که سالهاست از ادبیات رسانه ای ما حذف گردیده است را به لجن کشیدید….

    شاید از دید بسیاری این فیلم تلاش کرده تا شرایط سخت اقتصادی جامعه را به رخ بکشد اما در این مساله در فیلم اگزجره شده و شاید فراتر از آن رفته است.

    در این فیلم لیلا تنها دختر خانواده است که فقط او توانسته درس بخواند و کار خوبی پیدا کند. تنها افکار و پیش بینی های او درست از آب در میآید و انگار مغز متفکر خانواده اوست.

    اما همین دختر کسی است که در طول فیلم بارها و بارها جسارت رودرویی با والدین را دارد و حرمتی برایشان قائل نیست تا جایی که به صورت پدری که فقر فرهنگی در شخصیتش موج می زند، سیلی می زند. جالبتر اینجاست که وقتی دست به این اقدام هنجارشکنانه میزند تنها کسی که جلوی این حرکت او می ایستد همان برادری است که به گفته بقیه عقلش تنها در بازوی اوست و بقیه برادران مانع این اعتراض او میشوند.

    سوال من از سازندگان این فیلم این است که اگر لیلا مغز متفکر خانواده است و نماد یک زن موفق،چرا او را در فیلم منفور کردید . چرا اجازه ندادید واقعا نماد یک زن پر تلاش و دغدغه مند و  دلسوز باقی بمان؟

    انگار تکلیفتان با فیلم هنوز دقیق روشن نبوده است…

    به عنوان یک مخاطب نمی دانستم با شخصیت اصلی فیلم(لیلا) همراهی کنم یا او را به نقد و چالش بکشم. به نوعی فیلم سردرگم و بلاتکلیلف بود.

     

    جدای از همه اینها فیلم به راحتی ارزشهاو هنجارهای دینی و سنتی جامعه ایرانی را زیر سوال برده و قبح شکنی کرد.

    به نظر من این فیلم در راستای موج ناکام زن، زندگی، آزادی ساخته شده بود …. والله اعلم

     

    موضوعات: نقد فیلم, زن  لینک ثابت
     [ 10:33:00 ب.ظ ]


     
     

     
     
    مداحی های محرم