داود بن كثير الرقى گفته: نزد امام صادق(ع)  بوديم. ناگاه مردى كه پرستوكى سر بريده‏ اي به دست داشت گذر كرد.

امام برخاست و آن را از دستش گرفت و به زمين گردانيد و گفت: آيا داناى شما دستور داده كه اين را بكشيد يا

فقيه شما؟. پدرم از پدرش براى من نقل كرده كه پيامبر از كشتن شش جانور منع كرده:

زنبور عسل، مورچه، قورباغه، جغد، هدهد، پرستوك.


زنبور عسل براى آنكه گياه خوشبوى مى ‏خورد و انگبين مى ‏دهد كه خدا به وى وحى كرده و در شمار پرى و آدمى نيست.

مورچه براى آنكه مردمان در روزگار سليمان پيامبر به خشكسالى گرفتار شدند و براى خواهش باران به بيابان رفتند. ديدند

مورچه‏ اي روى دو پاى خويش ايستاده و دستها به آسمان برداشته گويد: خدايا ما نيز از آفريدگان تو هستيم و به تو نيازمند هستيم

ما را روزى رسان و به گناه بى ‏خردان از آدميان مگير. سليمان به مردمان گفت: باز گرديد كه به خواهش شما ديگر نيازى

نيست و باران مى ‏بارد.

قورباغه چون ديد ابراهيم را خواهند كه به آتش افكنند. جانوران از اين پيشامد به خدا مويه كردند و دستور خواستند كه آب بر

آن پاشند تا كشته گردد، دستور نداد جز به قورباغه كه در اين راه دو سوم تنش بسوخت.

هدهد يا شانه به سر راهنماى سليمان به شهر بلقيس بود.

جغد يك ماه رهنماى آدم بود تا از سرانديب به شهر جده رسيد.

پرستوك بر ستمهايى كه به ما خانواده رسيده در آسمان مى‏ چرخد و حمد مى‏ خواند و در پايان آن و لا الضالين گويد!»


الخصال / ترجمه مدرس گيلانى ؛ ج‏1 ؛ ص266-267

 

موضوعات: روایات اهل بیت(ع)  لینک ثابت
نظر از: موسسه قرآنی نیایش [عضو] 

فردا زاد روز امام عشق است
دو کلمه با آقا درد دل کنید
دلنوشته های شما به رسم یاد بود به دفتر ایشان ارجاع داده می شود .

1394/04/23 @ 12:21


فرم در حال بارگذاری ...